• وبلاگ : Paeez Tanhaei
  • يادداشت : خواب بي تعبير...!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    يک روز سطري از اين شعر
    مثل سوت قطاري از کنار گوشَت عبور مي کند
    واژه ها برايت دست تکان مي دهند
    خاطره ها
    مثل آشنايان دورت به تو نزديک مي شوند
    و فکر مي کني
    چرا نبض اين شعر براي تو اينقدر تند مي زند..
    پاسخ

    تند تر از بااران پاييزي ديروز عصر.. شک ندارم چشمانت را از آسمان گرفته اي ...!جان دلم اين بار را اگر خواستي بروي ؟آرام نرو... دويدنت در چاله هاي احساسم شايد تلنگري باشد براي اين قلب ديوانه ... !شايد اين بار که لگدمال کردي حس بي پايانم را کمي غرور به خرج دهم به تلافي تمام باران هاي بي پرواي دم صبح ... که همه به دنبال علتش ميگشتند...!
    ميناي عزيزم سلام ...قصه ي پر غصتو خوندم ...خيلي قشنگ نوشتي گلم ...آفرين .
    پاسخ

    سلام مهسا جون ....ممنون : )
    خواهش ميکنم . اين حرفا چيه.. من اصلا خودمو در جايگاهي نميبينم که بخوام شعر زيباي شما رو نقد يا.. کنم. نقطه ي مقابلش اينه که من تنها اگه لايق باشم احساسي که از جانب شما روي کاغذ نگاشته شده رو با تمام وجود لمس ميکنم و برام قابل احترام هستش.. اين حسي که شما داريد خيلي مقدسه.. اين هم نشون از قلب پاکتون داره.. و اگه لايقش نبوديد هيچوقت بهش نمي رسيديد.. اين حس همون عشقه ، عشق پاک.. هر کسي لايق اين هديه ي خدا نيست..
    چه بسا کسايي که به بهانه ي عشق به بيراهه رفتند و اون قلب پاک رو ، تبديل به يک قلب سياه کردند.. براي اينها چيزي جز حسرت نميمونه.. چيزي جز اينکه روزي هزار بار بگن.. خدايا چقدر بي لياقتيم..
    من يه توصيه کنم بهتون اونم اينکه.. مراقب اين هديه خدا باشيد.. آنتوني رابينز ميگه: همه چيز در تسخيرِ انديشه هاي توست...
    سعي کنيد اين احساس رو ؛ در قالب هر چيزي مثلا در قالب شعر نوشتن.. عکاسي.. هنر.. ، توي ذهنتون پرورش بديد. قطعا موفق ميشيد .
    به نظر من هنر و عشق لازم ُو ملزوم همند.. تنها اونچه که با عشق..، ساده تر بگم.. از دل بياد به دل ميشينه.. و هنر يعني همين ، يعني چيزي رو با عشق آفريدن.. مثله همين کيف زرشکي دسته دار.. شما قطعا هنرمنديد..
    پايدار باشيد..

    پاسخ

    خيلي لطف داري لابرراکاي عزيزم...از خوندن حرفات و حسي که بهم ميدي آرامش خاصي ميگيرم .. خيلي ازت سپاس گذارم : ) و اينکه تمام تلاشمو ميکنم تا بتونم مواظب هديه اي که گفتي باشم ...: )
    فوق العاده بود همراز نازنين . چه حس لطيفي.. واژه ها با چه لطافت معصومي کنار هم چيده شدند..
    اين سطر واقعا معرکه بود چقدر زيبا از اوج به اينجا رسيد.. به..
    محبوبي که بيايد ُو تسکيني باشد براي ترک هاي چرمي اش..

    پاسخ

    ممنونم لابراکاي عزيز...شايد اگه تشويقاو حمايتات نبود ادامش نميدادم...!معصوميت اين عشق شايد قلممو رشد داده! نميدونم اخر اين قصه چي ميشه....شايد هيچوقت ديگه نبينمش...اما الان حسم ..حالم ...زندگيم يه جور خوبيه ! خوبم و نوشتن واسم انگار بهترين کار دنياست!