وبلاگ :
Paeez Tanhaei
يادداشت :
خواب بي تعبير...!
نظرات :
0
خصوصي ،
5
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
Labraka
يک روز سطري از اين شعر
مثل سوت قطاري از کنار گوشَت عبور مي کند
واژه ها برايت دست تکان مي دهند
خاطره ها
مثل آشنايان دورت به تو نزديک مي شوند
و فکر مي کني
چرا نبض اين شعر براي تو اينقدر تند مي زند..
پاسخ
تند تر از بااران پاييزي ديروز عصر.. شک ندارم چشمانت را از آسمان گرفته اي ...!جان دلم اين بار را اگر خواستي بروي ؟آرام نرو... دويدنت در چاله هاي احساسم شايد تلنگري باشد براي اين قلب ديوانه ... !شايد اين بار که لگدمال کردي حس بي پايانم را کمي غرور به خرج دهم به تلافي تمام باران هاي بي پرواي دم صبح ... که همه به دنبال علتش ميگشتند...!